قلعة ضحاك در 28 كيلومتري شرق عجبشير، بر ارتفاعات مقدم سهند قرار گرفته است. اولين بار توسط يك هيئت باستانشناسي آلماني در سال 1971 ميلادي مورد بررسي و تحقيق قرار گرفته است.
بغير از قلعه در پاي كوه قبرستاني نيز ديده میشود كه در آن مجسمة سنگي قوچي قرار دارد و در كنار قبرستان، روستايي به نام ينگجه واقع شده است. در ديوار يكي از خانههاي روستاي ينگجه قوچ سنگي مقبرهاي كار گذاشته شدهاست، «راولين سون» با تكيه بر توصيفهاي اهل محل، آن را به دورة ساساني متعلق دانسته است.
با در نظر گرفتن بقاياي موجود از برجهاي نيم استوانهاي، بنام دروازة اين قلعه، احتمال ميرود كه نظر مذكور صحيح باشد. روبناي ديوارها كه از سنگهاي مكعب مستطيلي شكل، تركيب شده است، يادآور پوشش ديوارهاي ساساني در تخت سليمان است. ولي سفالهايي كه تاكنون از داش قلعه ضحاك بدست آمده است همگي مربوط به سدههاي 11 و 12 ميلادي، يعني دورة اسلامي است. با اين حال، حجاريها و جاسازيهائي كه در سنگ كوه كنده شده است (هر چند كه از لحاظ چگونگي وضع خود با موارد مشابه اورارتوئي تفاوتهايي دارد و نيز قطعه سنگي كه به شكل ستون از كوه درآوردهاند و شايد زماني مذبح بوده است)، همگي دلائلي است بر اينكه محل را به دورة پيش از اسلام هم متعلق بدانيم.
تعيين زمان بناي اطاقهائي كه نيمي از آن بي سقف در زمين كنده شده و نيم ديگر در سنگ (كنگلومراي) كوه به صورت حفرهاي درآورده شده است به دشواري ممكن است. اغلب اين حفرهها چالة آبي هم (آب انبار) دارند. همچنين بر ديوارهاي اين حفرههاي سنگي، طاقچههاي كوچكي كندهاند.
در داش قلعه ضحاك، تك حفرههائي نيز ديده ميشود كه تمام آن را در صخرههاي عمودي كوه كندهاند. علاوه بر اينها، بايد وجود برجي را ذكر كرد كه از خشت، بر پاية سنگي ساخته شده است و صرفنظر از استحكامات دروازة قلعه، تنها برج دفاعي به شمار ميرود زيرا كه اطراف قلعه، پرتگاه است و نيازي به استحكامات بيشتري نبوده است.
به خصوص بايد ذكر كرد كه آب چشمهاي كه در دامنه كوه مقابل قرار دارد با فشار متوسط لولههايي كه در زمين كار گذاشته شدهاند از روي پشتة مابين گذشته و به ارتفاع قلعه ميرسد.
مسير لولة آب از روي بستري كه در زمين به وضوح نمايان است معلوم ميگردد به علاوه تكههاي متعددي از لولههاي گلي و بقايائي از قالب سنگي كه با بيقيدي از بستر كنده شده است در اطراف ديده ميشود.
بستر لوله به عرض 50 سانتيمتر و عمق حداقل يك متر بوده است. لولههاي گلي تقريباً از تكههاي خورد تكميل شده در يكديگر رفته و در بستر قرار گرفتهاند. تكه سنگي آهكي كه شايد تكهاي از لولههاي سنگي باشد كه در كنار هم چيده شده و كمي هم در يكديگر فرو رفته است، در روي پشته رابطه به دست آمده است.
گمان ميرود كه اين تكه سنگ، جزئي از يك قطعه رابط لولهكشي باشد. طرف گشادتر سوراخ، براي جايگزين كردن انتهاي لوله گلي بوده در حالي كه از طرف تنگتر آن، آب جريان داشته و لولهاي را در نميگرفته است. اين قطعه سنگ از طرف سوراخ باريكتر در فرورفتگيهاي سنگي پهلوئي وارد شده است. تكه سنگ يافت شده نيمي از قطعة رابطي بوده كه با نيمة ديگر خود انتهاي لوله گلي را در برميگرفته است و از انتهاي ديگر در سنگ، يك تكه توخالي مجاور فرو رفته است.
متأسفانه اين قلعه نيز از تاراج و كندوكاوهاي غيرمجاز در امان نبوده و فضاي اطراف قلعه پوشيده از حفرههايي است كه توسط غارتگران براي بدست آوردن عتيقه، زيرورو شده است.